.........کوچولوی عزیز

نیایش

خدایا بگو ابر بباره میخوام جون بگیرم  دوباره جون میگرم اروم اروم ونم نم اگه بارون بباره میسازم اشیانه رو تن سخت جنگل خدایا اگه بارون بباره شکوفه میزنه وجودم توا ین روز و روزگارم   بگو بازم بارون بباره بارون با اشکام یکی بشه کسی نبینه تهی شدن وجودمو دیگه لبخند من شبیه هق هق شده   اما خدایا چه احساس قشنگی تو قلبم تو رو دارم ارومم میکنه فقط یاد و خاطر تو وقتی شبی  تاریک میان بودن و نابودن امید فردائی هراسی می رباید خواب از چشمت  کسی ، خورشید و صبح و نور را  در باور روح تو می خواند و ...
30 فروردين 1391

کودکم

        عاقبت در يكی از این شب ها كودك من پا به دنيا مي نهد  آن زمان بر من خداي مهربان  نام شور انگيز مادر مي نهد  بينمش روزي كه طفلم همچو گل  در ميان بسترش خوابيده است  بوي او چون عطر پيك ياس ها  در مشام جان من پيچيده است  پيكرش را مي فشارم در برم  گويمش چشمان خود را باز كن  همچو عشق پاك من جاويد باش  در كنارم زندگي آغاز كن... ...
29 فروردين 1391

سفره هفت سین

    سلام مامانی جای تو کنار ما در سال تحویل 1391 پای سفره هفتسین خیلی خالی بود  انشالله ماه دیگه که بیای شکم مامان سفت من رو بغل میکنی و در سال 92 با هم  جشن میگیریم   .بوس برای نی نی جونمون ...
5 فروردين 1391
1